به گزارش
تابناک کهگیلویه و بویراحمد ،
سید ابوتراب دولتخواه در سوگ درگذشت فتاح شفیعی ، فرهنگی نامدار کهگیلویه نوشت : آگاهی ، آگاهانه در گوشه ای از دفتر ِ روزگار اینچنین نگاشته است : نمیدانم چه سِری است که من همه ی کسانی را که به نوعی در زندگی ام زیاد دوست داشته ام ، یکی یکی و به تدریج از دست داده ام .
از این رفتن ِ غریبانه ی معلمی خردمند و خردورز بغضم ترکیده است .خوب و تَر و تازه در همین حوالی خاطراتم به یاد دارم که درسال ۷۲__۷۳ درکلاس های بنیه ی علمی شهردهدشت، با معلمی باشکوه ، با قامتی بسیار موزون و مرتب روبه رو گشتم. معلمی خوش پوش ، خوش رو ، خوش گو که دلبرانه با سلوک ِ روش و منش ِ خاص ِ خواجگان ، برازنده ی معلمی تمام عیار در قامت و قیمت ِ معلم ِ بزرگ ِ ایل ، در قاب ِ دیدگانم تاهمیشه جا گرفت.
همگان عاشق ایشان و ادبیات شده بودند وازاین بابت در محافل و مجالس کنکوری آن زمانه ی خالی از تبلیغات ِ قلم چی ها ، گاج ها و تقسیم بندی رقابتمندانه ی ِ مادیگرایانه ی کتاب ها به سبز ووو فخر می فروختند که بچه ها ! خبر ِ خوش : آقای شفیعی بی هیچ ادا و منتی معلم ِکنکورِ ادبیات ماست . بعدها قسمت شد و من دبیر ادبیات شدم ودراوج خوش اقبالی در مدارس خاص و ِغیرانتفاعی دهدشت وچرام همکارشدیم و از پرتو آن همنشینی ها و دورهمی ها قلم ِ نحیفم ، قامت راست کرد .اما بازمعلمم بود و من مثل گذشته با افتخار و مُهر ِ اعتبار بر آن مِهر ِ ِ معلمی شاگردش ماندم . و امروزه تا فرداهای پس از کوچش ، شاگردش خواهم ماند و از ارتفاع ِ کتاب حجیم ِ بزرگی اش ، بیشتر خواهم آموخت.
افسوسانه و دردمندانه ! که ماندگار معلمی مهربان و مهرافشان که آمدنش ، حال ِ دلها را خوب مینمود ، امروزه با رفتنش ، حال ِ دلها را عجیب بد کرده است و قلم ها همنوا با چشم ها از این فُرقت ِ تلخ خیس و گریان گشته اند . آن کلاس های دیروزین هم از آن همه رونق و شور و حال افتاده اند و به فضای مجازی کوچ کرده اند.
مهربان معلمی دانا که به معنای راستین کلمه ، چندین دهه ، موزون ، مسجع و نگارین برای چندین نسل معلمی کرد تا به بهترین تصویر در اذهان و خاطره ها معلم ماند .
کلاست وِ کلامت ، ازسعدی گفتن و سعدی شنیدن تا حکایت ِ سعایت ِ رقیبان و رفیقان، برایمان سراسر سعادت بود و سخاوت .
با تدریس ِزیبای شعر ِ ( به کجا چنین شتابان ) دلهامان زودتر از قلم ها و قدم هامان به قدم ِ مبارک و قلم ِ زیبای دکترشفیعی کدکنی در دانشگاه پیوند خورد و نزدیک گشت .
اگر چه در این روزها و روزگار ، فاصله ی عاطفه ها از رعایت ِفاصله گزاری اجتماعی بیشتر کش آمده اند ، اما قلب ها ، قلم ها و قدم ها ، یکدلانه به فضای مجازی جوش خورده اند تا قدرشناسانه از قدر ِ مهربان معلمی بنگارند که با رفتنش بر صدر ِ کلاس ِ دلها نشسته است و دیگر نه مرگ و نه مرض ِ نوپدید ِ کرونا با قدرت نمایی اش ، قادر و قابل نیستند ، که بر این رشته ی ضخیم ِ محبت و علاقه چنگ بزنند و فاصله بیندازند .
به راستی چقدر برای معلم شدن و معلم ماندن حریص و مشتاق میگردیم و دلتان لک میزنم، اگر بتوانیم شفیعی وار ، فتاح ِ حقیقی ِ کلاس دلها و ذهن ها گردیم .
روحتان شاد معلم عزیز