مرور روزنامه‌های دوشنبه ۲۰ شهریور
سياسيون سياست‌زده از دانشگاه چه مي‌خواهند؟، خواسته‌هاي هسته‌اي سعودي‌ها از امريكا، کشف 400 بمب در چند ماه اخیر، گندم بالاخره ۱۲ یا ۱۵‌هزار تومان؟، جبهه جدید پوتین علیه غرب، سونامی «دیابت» در کمین کشور، ترکش‌های جنگ اوکراین در پارلمان اروپا، جزييات توافق ايران و امريكا براي تبادل زندانيان و تهديد هدف تورمي پايان سال از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۲۵۷۲۷
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۷ 11 September 2023

به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز دوشنبه 20 شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازی غرب با ایروان در لاچین، ابر امتیاز آمریکا به هند و عربستان و جامانده از رقابت کریدورها در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

 


در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم: 

 


ایران دور زده می‌شود؟ ‪ 


پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان ایران دور زده می‌شود؟ ‪  نوشت:  رجب طیب اردوغان اعلام کرد که ترکیه در حال کار بر روی ایجاد یک کریدور ریلی و بندری است که این کشور را از طریق عراق به عربستان سعودی و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) متصل می کند. موضوعی که به لحاظ اقتصادی اهمیت فراوانی دارد و اقتصادهای بزرگ معمولا با ایجاد شبکه‌های گسترده ارتباطی به توسعه اقتصادی اقدام می کنند.
حال سوال اینجاست که این طرح باعث دور زده شدن ایران می‌شود؟ واقعیت آن است که عزم جدی برای
برای ایجاد زیرساخت در کشور وجود ندارد ! کشوری که زیرساخت ندارد توسط کشورهایی که ولع رشد دارند دور زده خواهد شد و در این بین نه فرهنگ و نه تمدن و نه حرف های زیبا قادر به عوض کردن وضعیت است.
متاسفانه باید گفت که طی سال های گذشته ایران در مسیر کوچک تر شدن اقتصادی در حال حرکت است چرا که درک درستی از اقتصاد جهانی و ماهیت رقابت اقتصادی در گفتمان اقتصادی کشور وجود ندارد.
این در حالی است که هر روز شاهد یک طرح جدید از همسایگان برای تعامل بیشتر با جهان هستیم که می‌تواند به جبران عقب ماندگی‌هایشان منجر شود، اما در ایران معمولاً حرف درمانی بر اقدام عملی غالب است.
به واقع ما هنوز درک نکرده‌ایم که این فرصت‌ها دیگر تکرار نخواهند شد، ما هنوز درک نکرده ایم که هیچ کشوری اقتصاد خود را فدای هیچ کشور دیگری نمی‌کند و آنچه حرف اول را می‌زند اهمیت به منافع خود است.
ایران امروز پنجمین کشور در اندازه اقتصادی خاورمیانه است ولی با این دست فرمان باید هشدار از دست رفتن این رتبه را هم داد.
به نظر می‌رسد آنچه در این شرایط اهمیت دارد این است که اقتصاد در اولویت اصلی قرار گیرد ، آنگاه راهکارها پدیدار یک به یک پدیدار شده و سهم ایران از طرح‌های اینگونه‌ای نیز بیشتر خواهد شد.
واقعیت این است که باید پذیرفت اقتصاد کشور با تحریم نمی‌تواند رشد اقتصادی داشته باشد و اگر رشد اقتصادی ایران از ریال به دلار بررسی شود خواهیم دید که اوضاع بسیار نگران کننده است و لازم است در این خصوص چاره‌اندیشی کرد.

 


تلاش دشمنان برای پیچیده سازی یک منازعه


حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان تلاش دشمنان برای پیچیده سازی یک منازعه نوشت: مقامات آمریکایی و صهیونیستی، در حال مدیریت یک پروژه آشوب جدید در نظام بین‌الملل هستند. این بار راهبرد خلق گره‌های کور راهبردی، سر از آسیای مرکزی و قفقاز در آورده است. صورت‌مسئله در این خصوص کاملا مشخص است : واشنگتن و تل‌آویو خواستار تثبیت ، تعمیق و بسط بحرانی جدید در جهان امروز هستند که به‌نوعی، مداخله‌گرایی طولانی‌مدت آن‌ها در مناطق بااهمیت ( به لحاظ ژئو پلیتیک) را تضمین کند. آتشی که غرب و رژیم صهیونیستی درصدد شعله‌ور ساختن آن میان باکو و ایروان هستند، معلول وجود یک منازعه محدود دوجانبه میان باکو و ایروان نیست!
بهتر است کمی دقیق‌تر به مسئله ورود پیدا کنیم. به‌راستی چرا چنین منازعه‌ای در یک برهه زمانی حساس ( هم‌زمان با جنگ اوکراین ، تحولات جدید منطقه و بحران‌های جاری در اراضی اشغالی ) شدت گرفته است؟! همگان نسبت به نقش مخرب موساد در خلق بحران‌های اخیر در لاچین و زنگزور آگاه هستند. قطعا در برهه کنونی نیز خروجی بازی واشنگتن و تل‌آویو، در مسیر بسط بحران ( و نه حل‌وفصل آن ) قابل تفسیر خواهد بود. بنابراین، در اولین گام باید ایروان و باکو مراقب چنین بازی خطرناک و پیچیده‌ای از سوی دشمنان باشند.
در اینجا باید بر روی یک استراتژِی کلان در حوزه سیاست خارجی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس متمرکز باشیم و آن، پیچیده سازی بحران‌های جاری در حوزه جهانی می‌باشد. باید متوجه این حقیقت مسلم باشیم که «ایجاد بحران‌های مزمن امنیتی» و « تنش‌های مداوم » در آسیای مرکزی و قفقاز، یکی از اهداف مشترک ایالات‌متحده و رژیم صهیونیستی در طول تاریخ روابط بین‌الملل بوده است.  واشنگتن و تل‌آویو خلق بحران در آسیای میانه را به‌مانند خلق بحران در آسیای غربی و شبه‌قاره هند، مجرا و دستمایه‌ای برای توجیه مداخله سیاسی- نظامی خود در آن مناطق و متعاقبا، حضور بلندمدت خود در آن مناطق قلمداد می‌کنند. فرمول عملیاتی آمریکا در این خصوص مشخص است : ایجاد  کلیت بحران، تبدیل بحران مدیریت‌شده به بحران غیرقابل‌کنترل، درگیر سازی دیگران با بحران، ارائه راهکار حل بحران متناسب با اهداف بلندمدت آمریکا( و ناتو ) و درنهایت ، تسلط بر یک منطقه خاص باهدف بهره‌برداری از ظرفیت‌های اقتصادی، ژئوپلیتیکی و استراتژیک آن!
دوباره تأکید می‌شود که فرامتنی به نام جنگ اوکراین و بحران‌های داخلی و منطقه‌ای تمام‌عیاری که صهیونیست‌ها با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، انگیزه واشنگتن و تل‌آویو جهت افزودن لایه‌های جدید به منازعه ایروان-باکو را دوچندان ساخته است. جمهوری اسلامی ایران بارها هشدارهای صریحی را در خصوص این راهبرد خطرناک طرف‌های مداخله‌گر غربی و صهیونیستی به بازیگران منطقه مخابره کرده و خواستار هوشیاری و آگاهی آن‌ها نسبت به ماهیت و تبعات این بازی وقیحانه شده است. بااین‌حال برخی بازیگران ، هنوز متوجه عمق فاجعه‌ای که غرب ( حتی علیه منافع آن‌ها ) ترسیم کرده نیستند! 
  همان‌گونه که می‌بینیم، آمریکا و رژیم صهیونیستی استراتژی‌های چندلایه و متعاقبا، تاکتیک‌های متعددی را در این معادله پیش‌بینی کرده‌اند.امروز باید در ماورای رصد اخبار مربوط به منازعه‌ای که در دوران جنگ قره‌باغ و پس‌ازآن  به وجود آمده است، بر روی عوامل موجده و مبقیه بحران نیز متمرکز شویم. رسانه‌های غربی در برهه فعلی، علاقه وافری به «توصیف میدان جنگ» دارند، بدون آنکه بخواهند نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی در «خط‌کشی میدان منازعه ایروان-باکو »  و تلاش آن‌ها در راستای خلق یک بحران مستمر دیگر در آسیای میانه و قفقاز  را موردبررسی قرار دهند. جهت درک بحران قره‌باغ، در ابتدا لازم است از «ظواهر میدان نبرد» عبور کرده و بر روی«ماهیت میدان نبرد» متمرکز شویم. قطعا در این صورت متوجه پدیده‌ها، بازیگران پنهان ،علائم و سیگنال‌های تعیین‌کننده خواهیم شد.

 

 

آنها كه مي‌روند و آنها كه نمي‌مانند!


جعفر گلابي طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان آنها كه مي‌روند و آنها كه نمي‌مانند! نوشت: مهاجرت ابعاد گسترده‌اي به خود گرفته است و در اين ميان خروج نخبگان و پزشكان و پرستاران از كشور بيش از اقشار ديگر جامعه آسيب‌زا وخسارت‌بار است.هر تحصيلكرده‌اي كه از ايران مي‌رود با خود سرمايه قابل توجهي از گنج دانش جامعه را مي‌برد و افزون بر آن هزينه‌اي كه مي‌كند باز هم تكه‌اي از ثروت كشور را جدا مي‌كند در حالي كه ايران امروز بيش از هر زماني نيازمند سرمايه‌هاي مادي و معنوي خويش است.
معلوم نيست عاقبت اين ميزان از مهاجرت چيست و عوارض آشكار و نهان كوتاه‌مدت و بلندمدت آن چه خواهد بود؟ كاش در اين زمينه از سوي جامعه‌شناسان پژوهشي همه‌جانبه صورت گيرد.

فرض كنيم فردا روزي شرايطي پيش بيايد و اغلب كساني كه رفته‌اند خود يا فرزندان‌شان بازگردند، آنها در چهار سوي جهان پذيرنده انواع رفتارها و فرهنگ‌هاي مختلفي شده‌اند كه معلوم نيست هنگام بازگشت چه تاثيري بر جامعه خود خواهند گذاشت و تكليف اصالت فرهنگي ديرين خودمان چه مي‌شود؟ احتمالا اين اولين‌ بارخواهد بود كه فرهنگ ايران زمين با پديده‌اي جديد روبه‌رو مي‌شود! تاكنون حداقل در چند نوبت شاهد هجوم بيگانگان بوده‌ايم ولي در نهايت غناي فرهنگي جامعه ايراني به كار افتاده و فكر و عقيده مهاجمان را در خود هضم كرده است.اما اين ‌بار موضوع كاملا متفاوت است، كساني كه ان‌شاءالله مي‌آيند يا به هر حال به صورت دايم با كسان خود در كشور مراوده دارند فرزندان همين آب و خاك هستند و قطعا نوع تعامل‌شان با جامعه خويش نسبت به بيگانگان فرق دارد و تاثيرهاي مثبت يا منفي‌شان تفاوت اساسي مي‌كند.به عبارت ديگر اگر ما نسبت به جامعه خويش احساس مسووليت داريم بايد نگران خروج و ورود گسترده ايرانيان باشيم و پايش كنيم كه اين پديده با فرهنگ‌مان چه خواهد كرد؟
متاسفانه به نظر مي‌رسد به‌رغم شعارهايي كه معمولا داده مي‌شود حداقل برخي مسوولان نسبت به مهاجرت نخبگان جامعه چندان حساس نيستند و چه بسا كسي فكر كند رفتن هر نخبه از كشور به معناي كم شدن يك مزاحم است!
اگر به مصالح كشور از زاويه فاجعه مهاجرت نگريسته مي‌شد قطعا در بسياري از رفتارها و گفتارهاي مهاجرت‌ساز تاثير مي‌گذاشت و عده‌اي از مسوولان آزادانه هر تصميم دلبخواه را نمي‌گرفتند و تريبون‌داران هر فكر تندي كه به ذهن‌شان آمد را بر زبان جاري نمي‌كردند.
اما ابعاد مهاجرت به همين جا ختم نمي‌شود!بايد شوربختانه بنويسيم كه عده‌اي مي‌توانند بروند و مي‌روند و عده‌اي يا نمي‌توانند يا راه‌هاي خطرناك مهاجرت را برمي‌گزينند.كسي كه همه توجهش آن طرف آب است و فقط امكان رفتن را ندارد با چه روحيه‌اي مي‌ماند و تحصيل يا كار مي‌كند؟
آنها هستند ولي نمانده‌اند! يعني مهاجرت گسترده براي آنها كه امكانش را ندارند، افسردگي حاد ايجاد مي‌كند و اميد و شور و شوق زندگي را از ايشان مي‌ربايد.اين دسته كه معمولا جوان هم هستند در مرز خيال و رويا و واقعيت به سر مي‌برند و همواره حسرت زندگي را مي‌خورند كه خود را شايسته آن مي‌دانند و لذا برنامه كاملي براي ماندن و جنگيدن با مشكلات روزمره را نخواهند داشت.
از ما گفتن، موضوع مهاجرت گسترده كه روزافزون هم هست، موضوعي فوق‌العاده مهم است. حالا مسوولان خم به ابرو نياورند و به تورم بالاي 40 درصد عادت كنند و تمام هم و غم خود را روي خالص‌سازي بگذارند و هر روز برگ جديد از نوع برخورد با بي‌حجابان را به نمايش بگذارند.اين محترمان به ‌شدت دشمن‌ستيز اينجا كه مي‌رسند به روي مبارك نمي‌آورند كه همان دشمنان نفر به نفر در حال جذب جوانان مستعد اين مرز و بوم هستند و تازه پول هنگفت مي‌گيرند كه سرمايه‌هاي كشورمان را ببلعند و حالش را ببرند!

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار