کد خبر: ۸۵۱۹۱۷
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۳ 18 May 2020

ایران از فرصت گفتگو با طالبان استفاده کند

با نقش آفرینی ایران و تلاش های همه جانبه وزارت خارجه ، توافق میان اشرف غنی و عبدالله بالاخره عملی شد و پس از ماه ها دولت در این کشور سر و شکلی به خود گرفت.

مهسا مژدهی: طلسم تشکیل دولت در افغانستان بالاخره شکست و عبدالله عبدالله و اشرف غنی به توافقی دست یافتند که بر اساس آن ریاست دولت به دست اشرف غنی و ریاست شورای عالی مصالحه ملی به عبدالله رسید. با این حساب حالا قدرت در افغانستان میان این دو رقیب سیاسی جدی، تقسیم خواهد شد. غنی و عبدالله برای رسیدن به این توافق راه طولانی را طی کردند و در این مسیر با کارشکنی برخی کشورها از یک سو و همراهی و همکاری برخی دیگر از کشورها از جمله ایران رو به رو شدند.

از روزی که در کابل دو مراسم تحلیف به صورت همزمان برای دوکاندیدای ریاست جمهوری برگزار شد، تهران تلاش کرد تا راه حلی مناسب برای ایجاد یک دولت واحد در افغانستان بیابد. دستگاه دیپلماسی کشورمان با چانه زنی و گفتگو با هر دو رقیب از یک سو و از سوی دیگر گفتگو با دیگر کشورهایی که در افغانستان نفوذ دارند، سعی در حل بحران در افغانستان داشت و سر آخر به این مقصود رسید. دیپلماسی تلفنی ظریف از فروردین ماه با تماس های مکرر با غنی و عبدالله آغاز شد و بعد به گفتگو با مقاماتی چون آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه و شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی وزیر امور خارجه قطر و «سوبرامانیام جایشانکار» وزیر امور خارجه هند زد. هم زمان نماینده ویژه ایران در امور افغانستان هم ترتیب دیدارهایی را با هر دو گروه سیاسی برای حل و فصل مشکل داد. در خبرانلاین با پیرمحمد ملازهی در مورد نقش ایران در توافق میان غنی و عبدالله به گفتگو نشستیم:

بعد از توافق میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی، مقامات افغانستان از ایران به دلیل تلاش هایش جهت حل معضل، تشکر کردند. ایران دیپلماسی چند جانبه ای را در افغانستان پیگیری کرد تا بالاخره موفق شد بحرانی که به وجود آمده بود را به سمت حل و فصل آن هدایت کند. سیاست ایران برای حل این مشکلات در افغانستان چه بود؟

رویکرد ایران در مورد افغانستان این است که مسائل این کشور باید از طریق منطقه و کمک کشورهای همسایه حل و فصل شود و اول کشورهای منطقه باشند که برای حل مشکلات تلاش می کنند و نیازی به کمک کشورهای خارج از منطقه به ویژه آمریکایی ها نباشد. در مقابل خط فکری ایالات متحده هم این است که ایران نباید دخالتی در امور افغانستان داشته باشد. با توجه به همسایگی ایران و شباهت های فرهنگی و بستر تاریخی مشترک، خواسته ناتو و آمریکا غیرممکن و غیرمنطقی است.

در ارتباط با اتفاقاتی که در افغانستان افتاد، تفکری که ایران در خصوص همکاری کشورهای همسایه با دولت افغانستان برای حل و فصل مشکلات این کشور داشت، کمک خیلی مهمی کرد تا غنی و عبدالله بتوانند پس از سه ماه کشمکش به یک توافق برسند. وزارت خارجه ایران تماس های بسیاری برقرار کرد. هم با مقامات افغان ارتباط برقرار کرد و هم طرف هایی که در امور افغانستان شراکت دارند را وارد کرد تا از نفوذ آنها برای حل مشکل استفاده کند.

ایران تلاش کرد تا از نفوذ خود در میان گروه های جهادی شمال که حامی عبدالله عبدالله هستند برای کشاندن آنها پای میز توافق استفاده کند و در این خصوص موفق عمل کرد و همزمان دیدگاه های دو تیم غنی و عبدالله را به هم نزدیک کرد.

همزمان با این تلاش ایران، شاهد بودیم که تلاش های رسانه ای وجود داشت که به دنبال دامن زدن به اختلافات میان تهران و کابل بود و هدف دور کردن دو کشور و قطع همکاری های دوجانبه را دنبال می کرد. این تلاش ها چرا شکل گرفته بود؟

شروع و البته اوج این ماجرا در مساله هریرود بود. واقعیت این است که دو طرف در ابتدای کار چندان خوب عمل نکردند، در ابتدا آمریکایی ها و گروه های مخالف با ایران فضای رسانه ای را در دست گرفتند و با استفاده از خلاهای موجود در روایت، فضایی علیه ایران راه انداختند. زمان برد تا در داخل ایران انسجام لازم ایجاد شود تا در مقابل این فشار رسانه ای واکنش مناسب نشان داده شود. همچنان هم به دلیل اینکه دو طرف نتوانسته اند هنوز به یک نتیجه مشترک برسند، شیطنت ها ادامه دارد.

در افغانستان بازیگران مختلف و متضادی حضور دارند که هر یک اهداف خاص خود را دنبال می کنند. این تضاد منافع باعث می شود تا وقتی یک کشور خوب عمل می کند، سیبل شود و مشکلات پررنگ جلوه داده شوند. در این کشور عربستان، امارات، هند و آمریکا و... نقش بازی می کنند و این کشورها هر کدام گروه های خود را دارند که ساز خود را هم می زنند و با استفاده از ابزارهایی که دارند می توانند علیه رقیب خود دست به تبلیغات بزنند. در مورد ایران هم این اتفاق افتاد.

ایران چطور می تواند پس از این هم نقش خود را در افغانستان با این همه بازیگر گوناگونی که دارد، ایفا کند؟

در افغانستان گروه های مختلفی به دنبال قدرت هستند. بخشی از آنها کسانی هستند که از سال 2001 بر سر قدرتند و تیم کرزای و اشرف غنی هستند، این گروه شامل تحصیل کرده ها، اساتید دانشگاه و روشنفکران هستند. بخش دیگر جهادی های شمال هستند، که عبدالله عبدالله نماینده این گروه است و حالا توانسته سهمی از قدرت را با کمک پادرمیانی های ایران به دست بیاورد. اما بخش آخر طالبان هستند.

اشرف غنی و تیم لیبرال دموکرات با تیم جهادی ها به سردستگی عبدالله عبدالله به یک توافق و تفاهم رسیدند. اما طالبان مانده است که چون دولت مرکزی را به رسمیت نمی شناسد وارد مذاکره هم نمی شود. ایران به درستی سیاست گفتگو با طالبان را در پیش گرفته است . سعی ما باید این باشد که این گروه را راضی کنیم به جای جنگیدن صلح کنند. اگر ایران بتواند نقشش را خوب ایفا کند، می تواند در این مسیر تاثیرگزار باشد که طالبان راه حل سیاسی را انتخاب کند. اما فقط ایران در این مورد نقش آفرین نیست. امارات و پاکستان و عربستان هم هستند و رقابت بین این کشورها هم هست که قصد دارند موقعیت ایران را تضعیف کنند.

ایران اگر بخواهد نقش آفرینی در آینده افغانستان داشته باشد باید طرف سوم که طالبان است را هندل کند. تا کنون هم به درستی همین سیاست را دنبال کرده است. اما مشکلی که وجود دارد این است که طالبان طرف اصلی خود را در جنگ آمریکا می داند. طبیعتا برای حل مشکلات خودش به این کشور مراجعه می کند و انتظار دارد تا برای اینکه وارد عرصه سیاسی افغانستان شود، با آنها به توافق برسد.

 آن طور که معلوم است طالبان و آمریکا سعی دارند تا به توافقی برسند که نیروهای آمریکایی از این کشور خارج شوند. در چنین موقعیتی نقش ایران به عنوان همسایه افغانستان که دیپلماسی فعالی دارد، پررنگ تر خواهد بود. حالا که ایران تلاش کرده که این وضعیت را متعادل کند، چطور می تواند راهبردی را انتخاب کند که در افغانستان هم طرف دولت و هم طرف طالبان را داشته باشد؟

طالبان و ایران اکنون منفعت مشترکی دارند که شامل خروج آمریکا از افغانستان می شود. این گروه برای اینکه بتواند به این هدف دست یابد تنها راهش مذاکره با آمریکایی هاست. ایران باید مذاکره با طالبان را جدی بگیرد. این گروه به هر حال در آینده افغانستان نقش بازی خواهد کردی و تلاش می کند که حتی وارد انتخابات شود و جایگاه سیاسی به دست بیاورد. برای همین اینکه ایران انتخاب کرده که با نماینده های طالبان حرف بزند، انتخاب درستی است چون به خوبی می داند که طالبان را نمی شود در افغانستان نادیده گرفت. از طرف دیگر قدرت دولت مرکزی هم برای ایران اهمیت دارد و در سه ماه اخیر تلاش کرده و توانسته که در ایجاد این قدرت در کابل، نقش آفرینی کند.

به نظر من بدنه کارشناسی وزارت خارجه قدرتمند است و در این زمینه خوب عمل کرده است. اما مساله ای که ممکن است با آن مواجه شویم، این است که برخی از دیگر دستگاه های خارج از این وزارت خانه در سیاست گذاری ها در افغانستان فعال شوند. انسجام در سیاستی که ایران درقبال افغانستان در پیش گرفته و در آینده در پیش خواهد گرفت اهمیت بسیار زیادی دارد و ایران همانطور که تاکنون بر اساس منافع ملی دیپلماسی خود را در این کشور پیش برده، باز هم باید بتواند در همین راه قدم بردارد.

از سوی دیگر همانطور که گفتیم، بازیگران در افغانستان بسیارند. در حال حاضر بسیاری از افرادی که در افغانستان در راس کار هستند، در ایران تحصیل کرده اند. در سال های گذشته ما چندان نتوانستیم از این ظرفیت ها استفاده کنیم. کار به جایی رسید که رقبایی که اشتراکات کمتری با افغانستان داشتند، فضایی را ایجاد کردند که این تحصیل کردگان و دوستان ایران، نتوانند حتی با صدای بلند در مورد آنچه که فکر می کنند، حرف بزنند. این وضعیت باید مورد اصلاح قرار بگیرد و ایران از این نیروها استفاده کند.

افغانستان و ایران نزدیک ترین ملت به یکدیگر هستند. اما اینکه ما چطور از این فرصت استفاده کنیم، مساله جدی است که نیازمند تدبیر وزارت خارجه و کار کارشناسی شده است.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار