خردادماه ۶۹ امدادگر نوجوانِ زلزلهی رودبار و منجیل بودم و با گروهی از طلبههای شمال به روستاهایی غذا میرساندیم که بخاطر ویرانیِ جادهها راههای ارتباطیشان قطع شده بود.
دیماه ۸۲ نیز امدادگر و خبرنگار زلزلهی بم بودم. شعارسال: خردادماه ۶۹ امدادگر نوجوانِ زلزلهی رودبار و منجیل بودم و با گروهی از طلبههای شمال به روستاهایی غذا میرساندیم که بخاطر ویرانیِ جادهها راههای ارتباطیشان قطع شده بود. دیماه ۸۲ نیز امدادگر و خبرنگار زلزلهی بم بودم.
و حالا از راه دور، سه روز است که خبرهای زلزلهی غرب کشور را دنبال میکنم و گزارشهای دوستان خبرنگارم از مناطق زلزلهزده را میخوانم، اما هر چه بیشتر میگذرد میبینم انگار از تجربههای گذشته هیچ نیاموختهایم؛ نه در ساخت و ساز و نه در مدیریت بحران. دیدم همکارم مُراد ویسی هم که خودش فرزند همین مناطق زلزلهزده است بعد از دنبال کردن خبرها پرسیده: «چند زلزلهی شدید و پرتلفات در پنج دههی اخیر در ایران رخ داده؟ آیا دولت نحوه امداد را آسیبشناسی کرده؟ کجا مردم از نحوهی کمک رسانی انتقاد داشتند؟ از نهادها پرسیدید؟ از هلال احمر مثلا. نتیجه این آسیبشناسی را چه کردید؟ از طریق رسانهها از جمله رسانههای مورد اعتماد مردم منتشرش کردید؟». در همین فکرها بودم که حرفهای امروزِ معاون وزیر علوم را خواندم در مراسم معارفهی رییس «مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور». گفته: «فرایند دانشگاهها همانند آبی که در پشت سدها باقی مانده و رها نشود، متوقف شده و نیاز به مراکزی داریم که خوب فکر کنند و فرآیندها را مورد بازنگری قرار دهند». پس سوال جدیتر از این حرفهاست. چرا دستاوردهای علمی و تجربیمان «مثل آبی پشت سدها باقی مانده»؟ چرا بعد از ۴۰سال «نیاز به مراکزی داریم که خوب فکر کنند و فرآیندها را مورد بازنگری قرار دهند»؟ خوب که فکر میکنم میبینم ما در این ۴۰سال فرصت این کارها را نداشتیم. ما در این مدت در محصولات دانشگاههایمان به دنبال ردپای غرب بودیم و باید علوم و معلمان غربزده را تصفیه میکردیم. ما باید ایران را در فرار مغزها در رتبههای نخستِ جهان مینشاندیم. ما باید تهاجم فرهنگی را تئوریزه میکردیم. ما مشغول مبارزه با دشمنانی بودیم که خودمان در آفریدنشان نقش داشتیم. ما باید منتقدانمان را یکی پس از دیگری به حبس و حصر میفرستادیم. ما باید میلیاردها پول مملکت را طی ۴دهه خرج گشت ارشادهایمان میکردیم تا مبادا پریشانیِ موهای زنان و دخترانمان باعث زلزله شود. بر این فهرست بسیار میتوان افزود. به گمانم طبیعی است که در هر بحرانی به نقطه صفر برگردیم. توقع زیادی نداشته باشید؛ ما در این ۴۰سال خیلی زحمت کشیدیم، ما خیلی کار داشتیم. نوشته محمد جواد اکبرین